ثمره ی عشقمون  ،سپهر گلمون ثمره ی عشقمون ،سپهر گلمون ، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 21 روز سن داره

♥㋡ سپهر بابا مسعود♥㋡

حضور به یاد موندنی در حسینییه.

مامانی اومدم بنویسم برات از آخرین شیطنتات . برای مراسم افطاری دعوت بودیم ، تو حسینیه برگزار می شد .در تاریخ 19 / مرداد / 91 مصادف با 18 رمضان. تو حسینیه به هر سختی که بود ، تونستم افطار کنم چون جا تنگ بود و شما دوست داشتی بری بگردی و تو سفره قدم بزنی ، ولی تو بغلم نگهت داشتم تا سفره ی افطار جمع بشه. بعد گفتم به عمه محبوبه تا شما رو ببره پیش بابا مسعود . فکر نمی کردم پیش بابا مسعود بمونی ، چون از مردها می ترسیدی و هر مردی و می دیدی گریه می کردی. تا عمه اومد پیشم پرسیدم سپهر گریه کرد ؟ عمه گفت: نه ، رفت پیش مسعود. پیش بابا مسعود رفتنا همانا و قسمت مردا رو بهم ریختن همانا . چون بعد از چند دقیقه بابا مسعود شما رو فرستاد پیش من ...
24 مرداد 1391

کارای جدید گل پسرمون.

سپهرم مامانی فدات بشه که روز به روز شیرین تر ، و نمکی تر می شی. تازگیا جواب سوالایی که ازت می پرسیم و می دی که همه ی جوابات مثبت که با سری که میاری پایین می فهمیم که مایل به انجام کار هستی . مثلا می گیم سپهر آب می خوای ؟ یا به به می خوای؟ اول می خندی بعد سرت و پایین میاری .  پسرم کوچولوی خونه ی ما همیشه تو نماز خوندن از باباییش سبقت می گیره . بابا مسعود تا جا نماز و باز می کنه شما هر کجا مشغول باشی ،بی خیال میشی سریع میای جا نماز برداری می بری یه جای دیگه مشغول سجده کردن یا به قول خودت الله و اکبر می شی به الله اکبر هم می گی « اَ ه ک » یعنی همین سه حرف از دهنت خارج میشه. برای نماز خوندن هم دستات و با سر...
11 مرداد 1391

مسعودم آغاز زیستنت مبارک.5/5/91

وجود تو تنها هدیه گرانبهایی بود که خداوند من را لایق آن دانست   و هدیه من به تو نازنین قلب عاشقی است که فقط برای تو میتپد   عاشقانه و صادقانه دوستت دارم و سالروز تولدت را تبریک میگویم   همیشه برقرار باش تا بی قرار نباشم چرا که در تمام لحظه‌های سخت و مشکلات زندگی تو تنها تکیه گاهم هستی دوستت دارم و سالروز تولدت را تبریک می‌گویم . . .       میلاد تو شیرین ترین بهانه ایست که می توان با آن به رنجهای زندگی هم دل بست   و در میان این روزهای شتابزده عاشقانه تر زیست. میلادتو معراج دستهای من است   وقتی که...
7 مرداد 1391
1